عبدالله کوهندانی معروف به شاه نعمت الله ولی در شهر حلب متولد و در عراق تحصیل علم و دارای علوم فراوان گشت . او متولد دوشنبه 14 ربیع الاول 731 و متوفای پنج شنبه 23 ماه رجب 834 است و مزار او در ماهان کرمان واقع است . او موسس طریقت نعمت اللهی است که تقریبا تمامی طریقت های صوفیه بعد از خود را تحت تاثیر قرارداده است. شاه نعمت الله دیداری نیز با حافظ داشته است و معروف است که این شعر حافظ : آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند ، آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند ، در جواب این بیت شاه نعمه الله بوده است که : ما خاک را به نظر کیمیا کنیم ، صد درد را به گوشه چشمی دوا کنیم ...
این اشعار سال 57 به دست اینجانب رسیده است و ماخوذ از دیوان شاه نعمه الله ولی چاپ بمبئی - 1261 هجری با تلفیق چند نسخه دیگر می باشد.
قدرت کردگار می بینم ----------- حالت روزگار می بینم
از نجوم این سخن نمی گویم ----------- بلکه از سر یار می بینم
از سلاطین گردش دوران ----------- یک بیک را سوار می بینم
هر یکی را بمثل ذره نور ----------- پرتوی آشکار می بینم
بعد از آل ائمه اطهار ----------- دیگری را سوار می بینم
از پس شاهی همه اینها ----------- چند سلطان بکار می بینم
از بزرگی و رفعت ایشان ----------- صفوی برقرار می بینم
آخر پادشاهی صفوی ----------- یک حسینی بکار می بینم ----------- شاه سلطان حسین آخرین پادشاه صفوی
باز بعد از خرابی ایشان ----------- ساربانی بکار می بینم ----------- شاید منظور محمد افغان باشد
نادری در جهان شود پیدا ----------- قامتش استوار می بینم
بیست و شش سال پادشاهی او ----------- تا به گردون غبار می بینم ----------- فتوحات نادر در امپراطوری عثمانی، افغانستان و هند
آخر عهد نوجوانی او ----------- قتل او آشکار می بینم ----------- کشته شدن نادر در خیمه خود
پادشاهی زنو شود پیدا ----------- تیغ او آبدار می بینم
بیست و پنج است پادشاهی او ----------- سکه اش بی عیار می بینم ----------- شاه عباس دوم 25 سال پادشاهی کرد
چون زنسلش بسی ولد ماند ----------- بوالعجب روزگار می بینم
پادشاهی بود محمد نام ----------- شهیش باوقار می بینم
ده و هفت است پادشاهی او ----------- اولش با وقار می بینم
لشگرش سی سه صف برای جلال ----------- جنگ او آشکار می بینم
عهد آن شاه کشور دوران ----------- دو بلا آشکار می بینم
یک تزلزل بود یکی طاعون ----------- حال مردم فگار می بینم
غارت و قتل شیعیان علی ----------- دست ایشان بکار می بینم
غین و شین چون که بگذرد از سال ----------- این اساس آشکار می بینم
شهر تبریز را چوکوفه کند ----------- شهر طهران قرار می بینم
جنگ او در میان تبریز است ----------- فتح او آشکار می بینم
در صفاهان چو او پیاده شود ----------- در ابرقو سوار می بینم
چون به هم میرسند شاه و سوار ----------- قتل او آشکار می بینم
قتل آن شاه کشور دوران ----------- در صف کارزار می بینم
اربعین است پادشاهی او ----------- دولتش کامکار می بینم ----------- شاه عباس 43 سال سلطنت نمود
دائم او را همی زکثرت لیل ----------- لیل او بی نهار می بینم
لیک آن شاه را زیانی هست ----------- محرمش را نگار می بینم
چون فریدون بتخت بنشیند ----------- دولتش برقرار می بینم
صرصردیگری شود پیدا ----------- پای او در رکاب می بینم
مسکن و فوت او در اصفهان ----------- بر سر مزار می بینم
حاکم قندهارمثل شتر ----------- بر دماغش مهار می بینم ----------- فتح قندهار توسط نادر (1150 هجری)
ناگهان شخصی از توابع لر ----------- حاکم کامکار می بینم
هست شاه و وکیل خوانندش ----------- کمترین هوشیار می بینم ----------- کریمخان زند که خودبه جای پادشاه وکیل الرعایا می خواند
پادشاهی کند چو بیست و دو سال ----------- کارش آخر بزار می بینم
بعد از ان لر ، لر دگر آید ----------- ظالم و نابکار می بینم ----------- ابوالفتح خان پسر کریمخان 1194تا1204
سکه از نو زند چو بر رخ زر ----------- درهمش کم عیار می بینم
هشت سال است پادشاهی او ----------- دولتش بی مدار می بینم
حال امسال صورت دگر است ----------- نه چو پیرارورپار می بینم
پادشاهی به تخت بنشسته ----------- دولتش پایدار می بینم
آن حَسَن خلق و حَسَن طینت ----------- باب عالی تبار می بینم
فرد مردانه الوالعزی ----------- محرم آشکار می بینم
پادشاهی تمام دانایی ----------- در همه کارزار می بینم ----------- لطفعلی خان زند یکی از بزرگ ترین دلاوران ایران
گرگ با میش و شیر با آهو ----------- در چرا برقرار می بینم
ناگهان کشته میشود در خواب ----------- قاتل او چهار می بینم
این جهان را چو او کند بدرود ----------- نیک از او یادگار می بینم
بعد از آنگه که او فنا گردد ----------- شاه دیگر بکار می بینم
که محمد بنام او باشد ----------- تیغ او آبدار می بینم ----------- محمدشاه 14 سال سلطنت کرد و به هرات لشکرکشید ،
احتمالا اینجا افتاده است چون بین محمد خان و تیغ آبدار تا محمد شاه ذکر نشده است (1193 تا 1212)
چهارده سال پادشاهی او ----------- دولتش کامکار می بینم
سال کز مرغ میشود پیدا ----------- فوت او آشکار می بینم
بعد از آنکه که او فنا گردد ----------- شاه دیگر بکار می بینم
ناصرالدین به نصرت دوران ----------- چهارده هشت سال می بینم ----------- 48 سال پادشاهی ناصرالدین شاه
کوکب روشنی بود پیدا ----------- بلکه دنباله دار می بینم ----------- شاید نهضت مشروطه و طلیعه آن
از خراسان و ری و اصفهان ----------- چه دهل ها بکار می بینم
ازشهنشاه ناصرالدین شاه ----------- شیونی بی مدار می بینم
روز جمعه ز شهر ذیقعده ----------- تن او در مزار می بینم ----------- قتل ناصرالدین شاه در 17 ذیقعده 1274 ه ش مطابق با 1313 ه ق
شاه دیگر بکار میاید ----------- شاهیش ناگوار می بینم ----------- مظفرالدین شاه
بعد از آن شه مظفرالدین را ----------- تو بدان برقرار می بینم ----------- نسخه
چهارشنبه ز شهر ذیقعده ----------- مرگ او آشکار می بینم ----------- 14 ذیقعده 1322 ه ق مرگ مظفرالدین شاه
بعد از آنکه او فنا گردد ----------- پسرش یادگار می بینم ----------- محمد علیشاه
غین و شین دال چون گذشت از سال ----------- بوالعجب روزگار می بینم ----------- ظاهرا غین و صد دال است ، غین = 1000 و شین = 300 و دال = 4 مجموعا 1304 است
گَرد آیینه است سیر جهان ----------- گرد و رنگ و غبار می بینم ----------- اشاره به حمله آزادیخواهان به تهران و شکست استبداد صغیر و در جهان آغاز قرن بیستم
شه چو بیرون رود ز جایگهش ----------- شاه دیگر بکار می بینم ----------- رفتن احمد شاه به روسیه ، نابکاری مثال دیو مهیب (نسخه )
نوجوانی مثال سرو بلند ----------- رستمش بنده وار می بینم ----------- رضاخان میرپنج ، رضا شاه = 1307
در امور شهی است بی تدبیر ----------- لیکنش بخت یار می بینم
احتساب و حساب در عهدش ----------- سست و بی اختیار می بینم ----------- اعتصاب (نسخه) ، ظلمت ظلم ظالمان دیار – بی حد و بی شمار می بینم (نسخه)
ظلم پنهان خیانت و تزویر ----------- بر اعاظم شعار می بینم ----------- همه منکوب و زار می بینم(نسخه) ، کوبیدن روحانیت (برچسب ارتجاع سیاه)
دولتش بیحساب می دانم ----------- مکنتش بی شمار می بینم ----------- ثروت افسانه ای رضاخان از غصب اموال مردم
در حقیقت شهی بود ظالم ----------- عاری از حق شعار می بینم -----------
علمای زمان او دائم ----------- همه را تار و مار می بینم ----------- ظلم بنام تمدن و پیشرفت ، مثل تبعید مدرس و آیت الله کاشانی
دائم اسبش بزیر زین طلا ----------- کهتران را سوار می بینم ----------- کالسکه سلطنتی
نابکاری مثال دیو مهیب ----------- ستمش بذروار می بینم ----------- رضاخان قلدر
چون فریدون به تخت بنشیند ----------- پسرانش قطار می بینم ----------- تاجگذاری کذائی ، شاهپورهای ریز و درشت
نیست فضل الخطاب در عهدش ----------- فضل را مات وار می بینم ----------- فصل (نسخه) ، فصل را بی تبار می بینم(نسخه)
کار و بار زمان وارونه ----------- قحط هم ننگ وار می بینم ----------- قحطی در ایران هنگام جنگ جهانی
عدل و انصاف در زمانه او ----------- همچو هیمه به نار می بینم
در زمانش وفا و عهد درست ----------- همچو یخ در بهار می بینم
بس فرومایگان بیحاصل ----------- حامل کار و بار می بینم ----------- (نسخه)
ظلمت ظلم ظالمان دیار ----------- بی حد و بی شمار می بینم ----------- (نسخه)
ماه را روسیاه می بینم ----------- مهر را دل فگار می بینم ----------- (نسخه)
کهنه رندی بکار اهرمنی ----------- اندرین روزگار می بینم ----------- می تواند اشاره به انگلیس باشد
متصف بر صفات سلطانیست ----------- لیک من گرگ وار می بینم
هست فصل حجاب در عهدش ----------- فصل را بی تبار می بینم ----------- کشف حجاب رضاخانی
چون دودهسال پادشاهی کرد ----------- از شهی بر کنار می بینم ----------- دقیقا 20 سال سلطنت رضاخان ، اشاره به این که خود رضا شاه کنار نرفت بلکه توسط اولتیماتوم انگلیس به خاطر گرایش به آلمان خلع شد.
روز شنبه ز شهر ذیقعده ----------- تن او بر مزار می بینم ----------- رضا شاه در 5 شعبان 1363= 4 مرداد 1323 مرده و در شنبه 10 تا 12 (تردید از گوینده است) ماه ذیقعده 1393 برابر 6 آبان 1323 دفن گردید (دفن رضا شاه در ری 8 سال پس از مرگش در موریس)
پسرش چون به تخت بنشیند ----------- بوالعجب روزگار می بینم ----------- محمدرضاخان ، دخالتهای خارجی ها .....
سکه نو زند چو بر رخ یار ----------- درهمش کم عیار می بینم ----------- وضعیت وخیم اقتصادی و گرانی ارزاق عمومی
غارت و قتل مردم ایران ----------- دست خارج به کار می بینم
احتساب و حساب در عهدش ----------- در کف سفله خوار می بینم ----------- یعنی انسان های پست عهده دار حساب ومملکت بودند
جنگ و آشوب و فتنه بسیار ----------- در یمین ویسار می بینم
کار و بار زمانه وارونه ----------- بلکه وارونه وار می بینم ----------- ظاهر زمانه وارونه می نماید یعنی بر عکس آنچه باید باشد و وقایع غیر منتظره و اتفاق جلوه می کند اما واقعا وارونه نیست دست های پنهان قدرت ها چنین می خواهند پیشامد نیست نقشه است برای دستیابی به منافع و قدرت بیشتر
پدران رحم بر پسر نکنند ----------- پسران را مدار می بینم
جنگ سختی شود تمام جهان ----------- کوه و صحرا تبار می بینم ----------- جنگ جهانی دوم
مردمان جهان مرد و چه زن ----------- همگی درفرار میبینم
اندکی امن اگر بود آنروز ----------- در سر کوهسار می بینم
دولت مرد و زن رود به فنا ----------- حال مردم فگار می بینم
کم ز چل چونکه پادشاهی کرد ----------- سلطه اش تار و مار می بینم ----------- 37 سال حکومت شاه که بعد با بروز انقلاب تارومار شد
هر سر کوی و هر سر برزن ----------- نام او زشت وار می بینم ----------- بر سر کوی و هر سر برزن نام ا و زشت و خوار می بینم (نسخه) ، شعارهای دیواری بر علیه شاه
جنگ و آشوب و فتنه بسیار ----------- در کمین بیشمار می بینم ----------- گروه ها و کشورهای مختلف برای ماهی گرفتن از آب گل آلود
شور و غوغای دین شود پیدا ----------- سربسر کارزار می بینم ----------- انقلاب مذهبی ملت ایران ، جنگ با انقلابیون در روزهای آخر طاغوت
بعد از این شاهی از میان برود ----------- دولتی پایدار می بینم ----------- دولتی پایدار668= 218+ 450
جمهوری اسلامی ایران 668=264+142+262
سیدی را زنسل آل رسول ----------- نام او بر قرار می بینم ----------- اشاره به سید بودن امام ، او برقرار 710=7+703 ، خمینی = 710
نائب مهدی آشکار شود ----------- نوع عالی تبار می بینم ----------- نائب مهدی آشکار شده(نسخه) اشاره به لقب امام امت (نائب الامام)
متصف بر صفات سلطانست ----------- لیک درویش وار می بینم ----------- (نسخه)
دوش شیخ عابد ثانی ----------- هم جنید اعتبار می بینم ----------- (نسخه)
همچو مولی جلال الدین مولا ----------- شمس تبریزوار می بینم ----------- (نسخه)
بلکه ویرانه ای پر از گنج است ----------- کش سعادت شعار می بینم ----------- (نسخه)
گوهر شبچراغ بحر کمال ----------- آن در شاهوار می بینم ----------- (نسخه)
پادشاهی تمام دارنده ----------- سروری باوقار می بینم ----------- پیشوائی تمام دانائی (نسخه) اشاره به عالم بودن امام
رهنما و امام هفت اقلیم ----------- حالت روزگار می بینم ----------- اشاره به لقب امام برای امام خمینی (ره) ، نهضت امام منظر نظر مریدانی در سراسر جهان است (هفت اقلیم)
عدل و دادی که می شود پیدا ----------- دولتش پایدار می بینم ----------- دولت پایدار اشاره به شکست توطئه های گوناگون دشمنان
هر کجا رونهد به فضل اله ----------- دشمنش خاکسار می بینم
بعد از این شاهی از میان برود ----------- دولتش نامدار می بینم
از قماش متاع چین و فرنگ ----------- عالمی چون نگار می بینم ----------- کالاهای چینی دنیا را می گیرد
برفلک رفته معنی قرآن ----------- صورتش زرنگار می بینم ----------- بسط معارف از ایران و از طریق ماهواره و اینترنت به همه جهان
چونکه چند سال از زمان بگذشت ----------- عالمی چون نگار می بینم ----------- ثبات ج.ا.ا
غم مخور زانکه من در این تشویش ----------- خرمی وصل یار می بینم ----------- تشویش و اختلافات داخلی که مقدمه ظهور است
بندگان جناب حضرت او ----------- سر بسر تابدار می بینم ----------- تاجدار (نسخه) العمامه تيجان الملائكه- تيجان به معني تاج مي باشد
گرگ با میش و شیر با آهو ----------- در چرا کنار هم می بینم
تا چهل سال ای برادر جان ----------- دور آن شهریار می بینم ----------- دوران جمهوری اسلامی ایران
دور ایشان تمام خواهد شد ----------- لشگری را سوار می بینم ----------- اشاره به لشگر سید حسنی که از ایران به جنگ سفیانی می روند
سیدی را زنسل آل حسن ----------- سروری را سوار می بینم ----------- سید حسنی
بعد ازآن خود امام خواهد بود ----------- صاحب ذوالفقار میبینم
قائم شرع آل پیغمبر ----------- به جهان آشکار می بینم
دولت مهدی آشکار شود ----------- بلکه من آشکار می بینم
م ح م د می خوانند ----------- نام آن نامدار می بینم
صورت وسیرتش چو پیغمبر ----------- حلم و علمش تمام می بینم
در کمربندآن سپهر وقار ----------- تیغ چون ذوالفقار می بینم
از نجوم این سخن نمی گویم ----------- بلکه بر سر یار می بینم
سمت مشرق زمین طلوع کند ----------- گور دجال زار می بینم ----------- طلوع خورشید حضرت در مکه (خاور میانه = مشرق)
رنگ یک چشم او به چشم کبود ----------- خری بر خر سوار می بینم
لشگر او بود ز اصفاهان ----------- هم یهود و مجار می بینم
هر قدم از خرش بود میلی ----------- دور گردون غبار می بینم ----------- می تواند اشاره به امواج ماهواره و رادیو باشد
صورت نیمه همه خورشید ----------- بنظر آشکار می بنم
آل سفیان همه طلوع کنند ----------- همه کس را فگار می بینم
سروری راکه هست پاینده ----------- یار با ذوالفقار می بینم
هم مسیح از سما فرود آید ----------- پس کوفه غبار می بینم
آل سفیان تمام کشته شوند ----------- باهزاران سوار می بینم
از دم تیغ عیسی مردم ----------- قتل دجال زار می بینم
مسکنش شهر کوفه خواهد بود ----------- دولتش پایدار می بینم
مــهـدی وقت و عیسی دوران ----------- هر دو را شهسوار می بینم
گلشن شرع را همی بویم ----------- گل دین را به بار می بینم
این جهان را چو مصر می نگرم ----------- عدل او را حصار می بینم
عاصیان از امام معصومم ----------- خجل و شرمسار می بینم
بر کف دست ساقی وحدت ----------- باده خوشگوار می بینم
غازی دوستدار دشمن کش ----------- همدم و یار غار می بینم
تیغ آهن دلان زنگ زده ----------- کند و بی اعتبار می بینم
ترک اغیار سید خواهد بود ----------- خصم او در مهار می بینم
زینت شرع و دین از اسلام ----------- محکم و استوار می بینم ----------- زینت شرع و رونق اسلام (نسخه)
گنج کسری و نقد اسکندر ----------- همه بر روی کار می بینم
ترک عیار مست می نگرم ----------- خصم او در خمار می بینم
دین و دنیا ازو شود معمور ----------- خلق را بخت یار می بینم
هفت باشد وزیر سلطانم ----------- همه را کامکار می بینم
نه درودی بخود همی گویم ----------- بلکه از سر یار می بینم
نعمت الله نشسته در کنجی ----------- همه را در کنار می بینم ----------- از همه بر کنار می بینم (نسخه)
این اشعار سال 57 به دست اینجانب رسیده است و ماخوذ از دیوان شاه نعمه الله ولی چاپ بمبئی - 1261 هجری با تلفیق چند نسخه دیگر می باشد.
قدرت کردگار می بینم ----------- حالت روزگار می بینم
از نجوم این سخن نمی گویم ----------- بلکه از سر یار می بینم
از سلاطین گردش دوران ----------- یک بیک را سوار می بینم
هر یکی را بمثل ذره نور ----------- پرتوی آشکار می بینم
بعد از آل ائمه اطهار ----------- دیگری را سوار می بینم
از پس شاهی همه اینها ----------- چند سلطان بکار می بینم
از بزرگی و رفعت ایشان ----------- صفوی برقرار می بینم
آخر پادشاهی صفوی ----------- یک حسینی بکار می بینم ----------- شاه سلطان حسین آخرین پادشاه صفوی
باز بعد از خرابی ایشان ----------- ساربانی بکار می بینم ----------- شاید منظور محمد افغان باشد
نادری در جهان شود پیدا ----------- قامتش استوار می بینم
بیست و شش سال پادشاهی او ----------- تا به گردون غبار می بینم ----------- فتوحات نادر در امپراطوری عثمانی، افغانستان و هند
آخر عهد نوجوانی او ----------- قتل او آشکار می بینم ----------- کشته شدن نادر در خیمه خود
پادشاهی زنو شود پیدا ----------- تیغ او آبدار می بینم
بیست و پنج است پادشاهی او ----------- سکه اش بی عیار می بینم ----------- شاه عباس دوم 25 سال پادشاهی کرد
چون زنسلش بسی ولد ماند ----------- بوالعجب روزگار می بینم
پادشاهی بود محمد نام ----------- شهیش باوقار می بینم
ده و هفت است پادشاهی او ----------- اولش با وقار می بینم
لشگرش سی سه صف برای جلال ----------- جنگ او آشکار می بینم
عهد آن شاه کشور دوران ----------- دو بلا آشکار می بینم
یک تزلزل بود یکی طاعون ----------- حال مردم فگار می بینم
غارت و قتل شیعیان علی ----------- دست ایشان بکار می بینم
غین و شین چون که بگذرد از سال ----------- این اساس آشکار می بینم
شهر تبریز را چوکوفه کند ----------- شهر طهران قرار می بینم
جنگ او در میان تبریز است ----------- فتح او آشکار می بینم
در صفاهان چو او پیاده شود ----------- در ابرقو سوار می بینم
چون به هم میرسند شاه و سوار ----------- قتل او آشکار می بینم
قتل آن شاه کشور دوران ----------- در صف کارزار می بینم
اربعین است پادشاهی او ----------- دولتش کامکار می بینم ----------- شاه عباس 43 سال سلطنت نمود
دائم او را همی زکثرت لیل ----------- لیل او بی نهار می بینم
لیک آن شاه را زیانی هست ----------- محرمش را نگار می بینم
چون فریدون بتخت بنشیند ----------- دولتش برقرار می بینم
صرصردیگری شود پیدا ----------- پای او در رکاب می بینم
مسکن و فوت او در اصفهان ----------- بر سر مزار می بینم
حاکم قندهارمثل شتر ----------- بر دماغش مهار می بینم ----------- فتح قندهار توسط نادر (1150 هجری)
ناگهان شخصی از توابع لر ----------- حاکم کامکار می بینم
هست شاه و وکیل خوانندش ----------- کمترین هوشیار می بینم ----------- کریمخان زند که خودبه جای پادشاه وکیل الرعایا می خواند
پادشاهی کند چو بیست و دو سال ----------- کارش آخر بزار می بینم
بعد از ان لر ، لر دگر آید ----------- ظالم و نابکار می بینم ----------- ابوالفتح خان پسر کریمخان 1194تا1204
سکه از نو زند چو بر رخ زر ----------- درهمش کم عیار می بینم
هشت سال است پادشاهی او ----------- دولتش بی مدار می بینم
حال امسال صورت دگر است ----------- نه چو پیرارورپار می بینم
پادشاهی به تخت بنشسته ----------- دولتش پایدار می بینم
آن حَسَن خلق و حَسَن طینت ----------- باب عالی تبار می بینم
فرد مردانه الوالعزی ----------- محرم آشکار می بینم
پادشاهی تمام دانایی ----------- در همه کارزار می بینم ----------- لطفعلی خان زند یکی از بزرگ ترین دلاوران ایران
گرگ با میش و شیر با آهو ----------- در چرا برقرار می بینم
ناگهان کشته میشود در خواب ----------- قاتل او چهار می بینم
این جهان را چو او کند بدرود ----------- نیک از او یادگار می بینم
بعد از آنگه که او فنا گردد ----------- شاه دیگر بکار می بینم
که محمد بنام او باشد ----------- تیغ او آبدار می بینم ----------- محمدشاه 14 سال سلطنت کرد و به هرات لشکرکشید ،
احتمالا اینجا افتاده است چون بین محمد خان و تیغ آبدار تا محمد شاه ذکر نشده است (1193 تا 1212)
چهارده سال پادشاهی او ----------- دولتش کامکار می بینم
سال کز مرغ میشود پیدا ----------- فوت او آشکار می بینم
بعد از آنکه که او فنا گردد ----------- شاه دیگر بکار می بینم
ناصرالدین به نصرت دوران ----------- چهارده هشت سال می بینم ----------- 48 سال پادشاهی ناصرالدین شاه
کوکب روشنی بود پیدا ----------- بلکه دنباله دار می بینم ----------- شاید نهضت مشروطه و طلیعه آن
از خراسان و ری و اصفهان ----------- چه دهل ها بکار می بینم
ازشهنشاه ناصرالدین شاه ----------- شیونی بی مدار می بینم
روز جمعه ز شهر ذیقعده ----------- تن او در مزار می بینم ----------- قتل ناصرالدین شاه در 17 ذیقعده 1274 ه ش مطابق با 1313 ه ق
شاه دیگر بکار میاید ----------- شاهیش ناگوار می بینم ----------- مظفرالدین شاه
بعد از آن شه مظفرالدین را ----------- تو بدان برقرار می بینم ----------- نسخه
چهارشنبه ز شهر ذیقعده ----------- مرگ او آشکار می بینم ----------- 14 ذیقعده 1322 ه ق مرگ مظفرالدین شاه
بعد از آنکه او فنا گردد ----------- پسرش یادگار می بینم ----------- محمد علیشاه
غین و شین دال چون گذشت از سال ----------- بوالعجب روزگار می بینم ----------- ظاهرا غین و صد دال است ، غین = 1000 و شین = 300 و دال = 4 مجموعا 1304 است
گَرد آیینه است سیر جهان ----------- گرد و رنگ و غبار می بینم ----------- اشاره به حمله آزادیخواهان به تهران و شکست استبداد صغیر و در جهان آغاز قرن بیستم
شه چو بیرون رود ز جایگهش ----------- شاه دیگر بکار می بینم ----------- رفتن احمد شاه به روسیه ، نابکاری مثال دیو مهیب (نسخه )
نوجوانی مثال سرو بلند ----------- رستمش بنده وار می بینم ----------- رضاخان میرپنج ، رضا شاه = 1307
در امور شهی است بی تدبیر ----------- لیکنش بخت یار می بینم
احتساب و حساب در عهدش ----------- سست و بی اختیار می بینم ----------- اعتصاب (نسخه) ، ظلمت ظلم ظالمان دیار – بی حد و بی شمار می بینم (نسخه)
ظلم پنهان خیانت و تزویر ----------- بر اعاظم شعار می بینم ----------- همه منکوب و زار می بینم(نسخه) ، کوبیدن روحانیت (برچسب ارتجاع سیاه)
دولتش بیحساب می دانم ----------- مکنتش بی شمار می بینم ----------- ثروت افسانه ای رضاخان از غصب اموال مردم
در حقیقت شهی بود ظالم ----------- عاری از حق شعار می بینم -----------
علمای زمان او دائم ----------- همه را تار و مار می بینم ----------- ظلم بنام تمدن و پیشرفت ، مثل تبعید مدرس و آیت الله کاشانی
دائم اسبش بزیر زین طلا ----------- کهتران را سوار می بینم ----------- کالسکه سلطنتی
نابکاری مثال دیو مهیب ----------- ستمش بذروار می بینم ----------- رضاخان قلدر
چون فریدون به تخت بنشیند ----------- پسرانش قطار می بینم ----------- تاجگذاری کذائی ، شاهپورهای ریز و درشت
نیست فضل الخطاب در عهدش ----------- فضل را مات وار می بینم ----------- فصل (نسخه) ، فصل را بی تبار می بینم(نسخه)
کار و بار زمان وارونه ----------- قحط هم ننگ وار می بینم ----------- قحطی در ایران هنگام جنگ جهانی
عدل و انصاف در زمانه او ----------- همچو هیمه به نار می بینم
در زمانش وفا و عهد درست ----------- همچو یخ در بهار می بینم
بس فرومایگان بیحاصل ----------- حامل کار و بار می بینم ----------- (نسخه)
ظلمت ظلم ظالمان دیار ----------- بی حد و بی شمار می بینم ----------- (نسخه)
ماه را روسیاه می بینم ----------- مهر را دل فگار می بینم ----------- (نسخه)
کهنه رندی بکار اهرمنی ----------- اندرین روزگار می بینم ----------- می تواند اشاره به انگلیس باشد
متصف بر صفات سلطانیست ----------- لیک من گرگ وار می بینم
هست فصل حجاب در عهدش ----------- فصل را بی تبار می بینم ----------- کشف حجاب رضاخانی
چون دودهسال پادشاهی کرد ----------- از شهی بر کنار می بینم ----------- دقیقا 20 سال سلطنت رضاخان ، اشاره به این که خود رضا شاه کنار نرفت بلکه توسط اولتیماتوم انگلیس به خاطر گرایش به آلمان خلع شد.
روز شنبه ز شهر ذیقعده ----------- تن او بر مزار می بینم ----------- رضا شاه در 5 شعبان 1363= 4 مرداد 1323 مرده و در شنبه 10 تا 12 (تردید از گوینده است) ماه ذیقعده 1393 برابر 6 آبان 1323 دفن گردید (دفن رضا شاه در ری 8 سال پس از مرگش در موریس)
پسرش چون به تخت بنشیند ----------- بوالعجب روزگار می بینم ----------- محمدرضاخان ، دخالتهای خارجی ها .....
سکه نو زند چو بر رخ یار ----------- درهمش کم عیار می بینم ----------- وضعیت وخیم اقتصادی و گرانی ارزاق عمومی
غارت و قتل مردم ایران ----------- دست خارج به کار می بینم
احتساب و حساب در عهدش ----------- در کف سفله خوار می بینم ----------- یعنی انسان های پست عهده دار حساب ومملکت بودند
جنگ و آشوب و فتنه بسیار ----------- در یمین ویسار می بینم
کار و بار زمانه وارونه ----------- بلکه وارونه وار می بینم ----------- ظاهر زمانه وارونه می نماید یعنی بر عکس آنچه باید باشد و وقایع غیر منتظره و اتفاق جلوه می کند اما واقعا وارونه نیست دست های پنهان قدرت ها چنین می خواهند پیشامد نیست نقشه است برای دستیابی به منافع و قدرت بیشتر
پدران رحم بر پسر نکنند ----------- پسران را مدار می بینم
جنگ سختی شود تمام جهان ----------- کوه و صحرا تبار می بینم ----------- جنگ جهانی دوم
مردمان جهان مرد و چه زن ----------- همگی درفرار میبینم
اندکی امن اگر بود آنروز ----------- در سر کوهسار می بینم
دولت مرد و زن رود به فنا ----------- حال مردم فگار می بینم
کم ز چل چونکه پادشاهی کرد ----------- سلطه اش تار و مار می بینم ----------- 37 سال حکومت شاه که بعد با بروز انقلاب تارومار شد
هر سر کوی و هر سر برزن ----------- نام او زشت وار می بینم ----------- بر سر کوی و هر سر برزن نام ا و زشت و خوار می بینم (نسخه) ، شعارهای دیواری بر علیه شاه
جنگ و آشوب و فتنه بسیار ----------- در کمین بیشمار می بینم ----------- گروه ها و کشورهای مختلف برای ماهی گرفتن از آب گل آلود
شور و غوغای دین شود پیدا ----------- سربسر کارزار می بینم ----------- انقلاب مذهبی ملت ایران ، جنگ با انقلابیون در روزهای آخر طاغوت
بعد از این شاهی از میان برود ----------- دولتی پایدار می بینم ----------- دولتی پایدار668= 218+ 450
جمهوری اسلامی ایران 668=264+142+262
سیدی را زنسل آل رسول ----------- نام او بر قرار می بینم ----------- اشاره به سید بودن امام ، او برقرار 710=7+703 ، خمینی = 710
نائب مهدی آشکار شود ----------- نوع عالی تبار می بینم ----------- نائب مهدی آشکار شده(نسخه) اشاره به لقب امام امت (نائب الامام)
متصف بر صفات سلطانست ----------- لیک درویش وار می بینم ----------- (نسخه)
دوش شیخ عابد ثانی ----------- هم جنید اعتبار می بینم ----------- (نسخه)
همچو مولی جلال الدین مولا ----------- شمس تبریزوار می بینم ----------- (نسخه)
بلکه ویرانه ای پر از گنج است ----------- کش سعادت شعار می بینم ----------- (نسخه)
گوهر شبچراغ بحر کمال ----------- آن در شاهوار می بینم ----------- (نسخه)
پادشاهی تمام دارنده ----------- سروری باوقار می بینم ----------- پیشوائی تمام دانائی (نسخه) اشاره به عالم بودن امام
رهنما و امام هفت اقلیم ----------- حالت روزگار می بینم ----------- اشاره به لقب امام برای امام خمینی (ره) ، نهضت امام منظر نظر مریدانی در سراسر جهان است (هفت اقلیم)
عدل و دادی که می شود پیدا ----------- دولتش پایدار می بینم ----------- دولت پایدار اشاره به شکست توطئه های گوناگون دشمنان
هر کجا رونهد به فضل اله ----------- دشمنش خاکسار می بینم
بعد از این شاهی از میان برود ----------- دولتش نامدار می بینم
از قماش متاع چین و فرنگ ----------- عالمی چون نگار می بینم ----------- کالاهای چینی دنیا را می گیرد
برفلک رفته معنی قرآن ----------- صورتش زرنگار می بینم ----------- بسط معارف از ایران و از طریق ماهواره و اینترنت به همه جهان
چونکه چند سال از زمان بگذشت ----------- عالمی چون نگار می بینم ----------- ثبات ج.ا.ا
غم مخور زانکه من در این تشویش ----------- خرمی وصل یار می بینم ----------- تشویش و اختلافات داخلی که مقدمه ظهور است
بندگان جناب حضرت او ----------- سر بسر تابدار می بینم ----------- تاجدار (نسخه) العمامه تيجان الملائكه- تيجان به معني تاج مي باشد
گرگ با میش و شیر با آهو ----------- در چرا کنار هم می بینم
تا چهل سال ای برادر جان ----------- دور آن شهریار می بینم ----------- دوران جمهوری اسلامی ایران
دور ایشان تمام خواهد شد ----------- لشگری را سوار می بینم ----------- اشاره به لشگر سید حسنی که از ایران به جنگ سفیانی می روند
سیدی را زنسل آل حسن ----------- سروری را سوار می بینم ----------- سید حسنی
بعد ازآن خود امام خواهد بود ----------- صاحب ذوالفقار میبینم
قائم شرع آل پیغمبر ----------- به جهان آشکار می بینم
دولت مهدی آشکار شود ----------- بلکه من آشکار می بینم
م ح م د می خوانند ----------- نام آن نامدار می بینم
صورت وسیرتش چو پیغمبر ----------- حلم و علمش تمام می بینم
در کمربندآن سپهر وقار ----------- تیغ چون ذوالفقار می بینم
از نجوم این سخن نمی گویم ----------- بلکه بر سر یار می بینم
سمت مشرق زمین طلوع کند ----------- گور دجال زار می بینم ----------- طلوع خورشید حضرت در مکه (خاور میانه = مشرق)
رنگ یک چشم او به چشم کبود ----------- خری بر خر سوار می بینم
لشگر او بود ز اصفاهان ----------- هم یهود و مجار می بینم
هر قدم از خرش بود میلی ----------- دور گردون غبار می بینم ----------- می تواند اشاره به امواج ماهواره و رادیو باشد
صورت نیمه همه خورشید ----------- بنظر آشکار می بنم
آل سفیان همه طلوع کنند ----------- همه کس را فگار می بینم
سروری راکه هست پاینده ----------- یار با ذوالفقار می بینم
هم مسیح از سما فرود آید ----------- پس کوفه غبار می بینم
آل سفیان تمام کشته شوند ----------- باهزاران سوار می بینم
از دم تیغ عیسی مردم ----------- قتل دجال زار می بینم
مسکنش شهر کوفه خواهد بود ----------- دولتش پایدار می بینم
مــهـدی وقت و عیسی دوران ----------- هر دو را شهسوار می بینم
گلشن شرع را همی بویم ----------- گل دین را به بار می بینم
این جهان را چو مصر می نگرم ----------- عدل او را حصار می بینم
عاصیان از امام معصومم ----------- خجل و شرمسار می بینم
بر کف دست ساقی وحدت ----------- باده خوشگوار می بینم
غازی دوستدار دشمن کش ----------- همدم و یار غار می بینم
تیغ آهن دلان زنگ زده ----------- کند و بی اعتبار می بینم
ترک اغیار سید خواهد بود ----------- خصم او در مهار می بینم
زینت شرع و دین از اسلام ----------- محکم و استوار می بینم ----------- زینت شرع و رونق اسلام (نسخه)
گنج کسری و نقد اسکندر ----------- همه بر روی کار می بینم
ترک عیار مست می نگرم ----------- خصم او در خمار می بینم
دین و دنیا ازو شود معمور ----------- خلق را بخت یار می بینم
هفت باشد وزیر سلطانم ----------- همه را کامکار می بینم
نه درودی بخود همی گویم ----------- بلکه از سر یار می بینم
نعمت الله نشسته در کنجی ----------- همه را در کنار می بینم ----------- از همه بر کنار می بینم (نسخه)
۱ نظر:
سلام وسپاس. شاید سی چهل سایت را دیدم. این از همه موجه تر به نظر میرسید.فقط کاش میتوانستید در خصوص نسخۀ مزبور، توضیحات لازم را بدهید. درهرحال خیلی متشکر
ارسال یک نظر